جرح های وارد بر عیسی بن المستفاد بر دو قسمت است :
1. جرح کتاب منسوب به ابن الغضائری
2. جرح معتمدین بر ابن الغضائری
که هردو مردود هستند چون انتساب کتاب به ابن الغضائری ثابت نیست،بنابراین لازم به بحث در این خصوص نیست.یا برخی جرح ها از متأخرین هستند ودرمقام تعارض حجیّ ت ندارند . عیسى بن المستفاد أبو موسى «: گفتیم که شیخ نجاشۍ در مورد عیسۍ بن المستفاد گفته است البجلی..ولم یکن بذاک ،له کتاب الوصیه »
رجال نجاشۍ ج: ۱ ص: ۲۹۷
برای نفی حد اعلۍ است ونه برای نفی صفت،لذا صفت وثاقت یا مدح را “ولم یکن بذاک ” عبارت برای راوی اثبات میکند .
جهت استشهاد کلام برخی از عظام رجالیّون را ذکر میکنیم که از سخن نجاشی مدح وتوثیق را استنباط کردند
❷ مشکینی اردبیلی: قولهم لیس بذاک فهل هو ذم أو توثیق بأن یکون المراد أنه لیس بمرتبه کمال الوثوق و أصل الوثوق موجود أو مجمل وجوه أقربها الأخیر
وجیزه فی علم الرجال ج: ۱ ص: ۸۱
منتهى المقال ج: ۱ ص: ۱۳۱۵
و همچنین فرمود : لم یکن بذاک، على المدح أقرب منه إلى الذم
منتهى المقال ج: ۱ ص: ۲۸۶
منهج المقال ج: ۱ ص: ۱۳۶
❻ شیخ علی خاقانی: لیس بحیث یوثق به وثوقا تاما و ان کان فیه نوع وثوق، من قبیل قولهم: لیس بذاک الثقه، و لعل هذا هو الظاهر فیشعر على نوع مدح، فتامل .
رجال الخاقانى ج: ۳ ص: ۴۳
الفصول الغرویه ج: ۱ ص: ۳۰۴
شعب المقال ج: ۱ ص: ۳۶
عده الرجال ج: ۱ ص: ۶۴
شیخ قیس عطار بعد از بررسۍ کل اقوال راجع به عیسی بن المستفاد به این نتیجه میرسد :
من کلّ ذلک نستنتج أنّ عیسى بن المستفاد إمامی ممدوح بدلاله الالتزام من صریح الأقوال المتقدّمه على أقلّ تقدیر ، وإلاّ فعلى التقدیر الحسن هو ممدوح بالألفاظ القریبه من الصراحه ؛ لما علمت من أنّ قولهم “لم یکن بذاک ” یساوی قولهم : ” لم یکن بذاک الثقه العظیم”
طرف من الأنباء والمناقب،تحقیق قیس العطار ج: ۱ ص: ۸۰
علامه مجلسی ﴿رَحِمَهُ الله﴾ در مورد کتاب عیسی بن المستفاد میگوید ” معتبر أخذه من کتاب الوصیه لعیسى بن المستفاد وهو من الأصول المعتبره ”
ترجمه: حدیث معتبر است،آن را از کتاب الوصیه عیسۍ بن المستفاد گرفته وآن از اصول معتبر است
مرآه العقول ج: ۳ ص: ۱۹۳
وَالحَمْدُلله
لورم ایپسوم متن دلخواه